خدایا حال خوبمو برگردون
عزیز دل مامانی خیلی روزها سخت و طولانی میگذرن. فقط کسایی که تجربه شو دارن درک میکنن. مثل خلسه میمونه . هر لحظه منتظری ببینی یکی از اون چندین علائم بارداری میاد سراغت یا نه . منتظر یه درد یه نشونه در حالی که ته ته وجودت میگه نه خبری نیس. این ماه هم نشد..... نشد که بشه. نخواست. میدونم خیلی ها بدتر از من هستن و خیلی بیشتره دارن تلاش میکنن و چشم انتظارن اما بابایی خیلی دلش میخواست بعد از این همه درد و رنج و بیماری که کشیدم حداقل توی این مورد زود خدا صدامونو بشنوه. یه حس عجیبی یه خیلی بده هم حس میکنی هیچ خبری نیست هم اونقدر توی دلت امید داری که خدا میدونه نا امید که میشی چقدرررررررررررر تو روحیه ت تاثیر داره . ذره ذره و لحظه لحظ...
نویسنده :
مامانی
16:48