اقدام جدی

یه جورایی اقدام جدی رو این بار انجام دادیم. این سری این پری. سه شب در حوالی تخمک گذاری.  اولیش شب جمعه بود که هنوز کیت تخمک گذاری م مثبت رو نشون نداده بود اما چون شب تولد پیغمبر بود نیت کردم اقدام کنیم. 

فرداش یعنی صبح جمعه کیت مثبت شد و اقدام بعدی رو همون شب انجام دادیم یعنی شب شنبه. صبح شنبه باز کیت مثبت بود اما چون شبش میشد شب یک شنبه اقدام نداشتیم. و صبح یک شنبه که دیگه کیت هم منفی شده بود اقدام سوم رو شبش یعنی شب دو شنبه انجام دادیم.

دیگه توکل به خدا هر چی خودش صلاح بدونه راضی ام. اما بابایی خیلی دلش میخواد این بار بشه چون سری قبل با یکبار و یک شب اقدام بدونه اینکه بدونیم حوالی تخمک گذاری هست یا نه من این قدر عقب انداختم، خیلی امید واره اما من نمیخوام بخوره تو ذوقم هر چی خدا بخواد. 

دلم خیلی خیلی میخواد حالا که انقد سر شکم اول اذیت میشم و با وجود سن بالا و مریضی های جسمی م، دوقلو دختر پسر بشید اما اگه پروردگارم صلاح ندونه و یکی خواست بهم بده طوری نیس سالم باشه.

بابایی دلش پِسَر چی میخواد از قبل از به دنیا اومدن محمد امین دایی هی میگفت پِسَر چی دقیقا همین شکلی بعدم که دلبری های محمد امین رو دید دیگه بیشتر و یه سری عکسها هم هست میبینه میگه ببین من میخوام بچم پسر باشه بتونم این تیپ ها رو براش بزنم.یه سری مسائل هم بود رعایت کردیم واسه پسر دار شدن اول قهوه خوردن بابایی نیم ساعت قبل از اقدام و گذاشتن کیسه یخ روی نواحی خاص و شستشوی خودم با یه پارچ آب و محلول خیلی خیلی کم جوش شیرین . دیگه الاهی خدا به دلش نگاه کنه. اما برام سلامتی بچم در اولویته.  روزهای انتظار از امروز شروع شده.  امروز 22دی تا 4بهمن هم که قرار باشه منتظر بمونم میشه 12 روز خدا کنه زود زود بگذره. دل تو دلم نیس که نتیجه این بار این اقدام جدی چی میشه. دیگه توکل به خودش