خدایا مواظب فرشته کوچولوی توی شکمم باش

خدایا حال خوبمو برگردون

1393/11/24 16:48
نویسنده : مامانی
300 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دل مامانی خیلی روزها سخت و طولانی میگذرن. فقط کسایی که تجربه شو دارن درک میکنن. مثل خلسه میمونه . هر لحظه منتظری ببینی یکی از اون چندین علائم بارداری میاد سراغت یا نه . منتظر یه درد یه نشونه در حالی که ته ته وجودت میگه نه خبری نیس. این ماه هم نشد..... نشد که بشه. نخواست. 

میدونم خیلی ها بدتر از من هستن و خیلی بیشتره دارن تلاش میکنن و چشم انتظارن اما بابایی خیلی دلش میخواست بعد از این همه درد و رنج و بیماری که کشیدم حداقل توی این مورد زود خدا صدامونو بشنوه. 

یه حس عجیبی یه خیلی بده هم حس میکنی هیچ خبری نیست هم اونقدر توی دلت امید داری که خدا میدونه نا امید که میشی چقدرررررررررررر تو روحیه ت تاثیر داره . ذره ذره و لحظه لحظه ذوب میشی تا لحظات تموم شن و انتظار به سر بیاد. انقده خودمو گول میزنم خودمو به اون راه میزنم و سر خودمو گرم میکنم اما هیچ راه فراری ندارم. تازه بدبختی با عرض شرمندگی روابطم با خدای خوبم تیره شده . ازش فرار میکنم چون قبلا این تصور رو داشتم که دوستم داره و الان حس میکنم دوستم نداره میدونم تصور بچگانه ای هست اما خب حالم خوب نیست حال دلم خوب نیست. دلم میخواد خدا حال خوبمو برگردونه همه چی دست خودشه خودش میتونه با لطفی که بهم میکنه منو باز برگردونه سمت خودش حالم خوب بشه آشتی بشم . اما اینم میدونم هیچ چیزی رو نمیتونم زوری ازش بگیرم هیچ چیزی رو.....

پسندها (2)

نظرات (0)