خدایا مواظب فرشته کوچولوی توی شکمم باش

پایان هفته 17 و پایان چهار ماهگی

1394/4/1 12:12
نویسنده : مامانی
350 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها همش تقویم دستمه و مثه دیوونه ها دلم میخواد روزها بگذره تا من نزدیک تر بشم به موعد زایمان. مهم ترین دلایلش هم اینه که کمرم اذیت میکنه و اینکه روزا خیلی کش میاد و طولانی میشه چون همش نشستم تو خونه و از پیاده روی و راه رفتن زیاد هم قدغن (غدقن) شدم. قبل از این ویزیت دکتر حداقل پیاده روی میکردم یا خونه بابام میرفتم پیاده . اما از ویزیت قبلی که معلوم شد جفتم پایینه ممنوع شدم از یه سری کارها از جمله راه رفتن زیاد و تشویق به استراحت بیشتر و در حالت دراز کش.

خیلی هم چاق شدم که جواب ازمایشم نشون داد تیروئیدم کم کار شده و دارو نوشت برام. توی همون ویزیت گفت دراز بکش و اول صدای قلب شما رو شنیدیم عزیز مامان و بعدش سونو کرد ببینه جفت هنوز طبق سونوی سلامت جنین پایینه یا نه که دید پایینه. بابایی باهام اومده بود تو و برای اولین بار تو رو دید. خانم دکتر گفت این سرشه این دستاشه این پاهاشه اینم ستون فقراتشه اینم قلبشه اینم معدشه که یه کم اب توشه( آب ها کاملا مشخص بودن) گفتم چرا اب تو معدشه؟ گفت باید باشه مایع دور و برشو قورت میده جیش میکنه و باز تکرار میشه. من گفتم متوجه محل قرار گیری و حالت دست و پاش نمیشم . گفت ایناها این دستاشه که گذاشته کنار صورتش و داره بالا رو نگاه میکنه. اما من بازم چیز واضحی ندیدم . دستگاشم خیلی کیفیت نداشت.

کم خونم بودم گفت روزی دوتا آهن باید بخوری اما من تا اینجا که به حرفشون گوش ندادم و روزی یه دونه خوردم. گفت ویزیت بعدی رو یک ماه دیگه نیا و داروهاتو مصرف کن ازمایش تیروئید رو برو با جواب بیا که میشه دو ماه دیگه. گفتم جنسیتش معلون نیست گفتن حالا زوده. گفتم سه بعدی نمیفرستید؟ گفتن چون سالم بوده سلامت جنینت شکر خدا نه نیازی نیست و برای جنسیت عجله نکن همون دو ماه دیگه که بیای مشخصه. 

این روزها طولانی میگذره اما منم و چشم انتظاری و لحظه شماری. اولین لگد رو صبح جمعه 22 خرداد بهم زدی فقط یه دونه. دومی رو بامداد دوشنبه 25 خرداد که نهمین سالگرد عقدمونم بود ساعت 2 نصفه شب بهم زدی. چون من یه عطسه بلند کردم که فکر کنم باعث شد بیدار بشی و اعتراضتو با لگد نشونم دادی و سومین لگد رو که دو ضربه پشت سر هم بود پنج شنبه 28 خرداد و بعد از اون دیگه هیچی. بابایی خیلی بیشتر از من منتظر حرکات و لگد هاته هر روز سراغ میگیره . خدا کنه زودتر از چشم براهی در بیاد و ازت خواستم بازم میخوام که خودت دعا کنی جفت بره بالا و توی ویزیت بعدی جفت اصلا پایین نباشه و من بتونم فعالیت روزانه مو از سر بگیرم و از این استراحت زوری در بیام :( به خدا می سپارمت عزیز مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)